این روزها و سال ها به لطف تصویر و پوشش های خبری, کمتر کسی پیدا می شود که حال و هوای اربعین را در عراق نیوش نکرده باشد, اما کمی نه چندان دورتر که شرایط سفر به عتبات عراق در اربعین مهیا نبود, شهود برخی خاطرات برای هر بیننده ای حیرت آور بود.چند روزی به اربعین مانده بود که به مرز رسیدیم, آن روزها مرز حتی از روزهای دیگر هم عادی تر و روان تر بود و به راحتی از مرز عبور کردیم.شهرهای اولیه که عمدتا اهل تسنن بودند تمام شد, روی هر بام و بومی بیرق سیاه جلب توجه می کرد. نمی فهمیدم "موکب" یعنی چه و چرا این همه به تعبیر ما"خیمه" لکه لکه مسیر قرار گرفته است. فکر می کردم از بیچارگی مردم جنگ زده است که این قدر مردم پیاده در جاده روان اند, اما کم کم ماشین های مدل بالا کنار شهرها و روستاها, ابهام این پیاده رو ها را بیشتر کرد. هر چه به نجف نزدیک تر می شدیم, جمعیت بیشتر می شد. هوای سرد آن روزها در کنار منع امنیتی, لحظه ای ما را در کنار این زوار پیاده قرار نمی داد ولی می شد از سر و صورت های پیچیده زنان که کثرتا اثاث بر سر و کودک بر دست و بغل داشتند, سوز سرما و سختی آن را احساس کرد. پیرمردی که از ناصریه تا نج آب زندگی...
ما را در سایت آب زندگی دنبال می کنید
برچسب : اربعین,اربعین کربلا,اربعین 95, نویسنده : 7abezendagi2 بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 25 آذر 1395 ساعت: 10:45